واژه های خیس...

تو دل بارون زیارت نامه میخونه دل مجنون...

واژه های خیس...

تو دل بارون زیارت نامه میخونه دل مجنون...

من به آمار زمین مشکوکم،اگر این سطح پر از آدم هاست پس چرا این همه دل ها تنهاست...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

۲۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

آقا سلام،سلام آقا،سلام آقای خوبی...

خورشید من کی میرسی جمعه شبی غروبی...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۰۸
من و بابام ...

به کجا با این عجله؟!؟!

به کجا میرویم...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۲ ، ۱۸:۰۸
من و بابام ...

آه آدم ها آدم ها

من از زبان کودکی میسرایم

درد دارد که ببینی هم نوعانت همه بر خاک افتادند

خانه ای نیست که در آن همه شب

سر به روی بالینی بگذارند

درد دارد ک ببینی کودکان

پای برهنه در خیابان

از برای تکه ای نان

چه ها که نمیکنند...

آبی نیست دردی هست

نانی نیست وهمی هست

این همه فقر از کجا آمده است؟

مادرم پیش ها

سهم غذای خویش را

به کودکان گرسنه می داد

اما اینک سهم غذا هم به پایان آمده است

چه کنم با این همه درد

مرگ پشت خانه ی ما آمده است....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۲ ، ۱۸:۰۳
من و بابام ...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۲ ، ۱۸:۰۱
من و بابام ...

صدای پایشان را میشنوی!؟

زائران آقا را میگویم!

چنان آهسته آهسته قدم بر میدارند که گویی زمان از حرکت ایستاده

روی گلدسته ها کفتر ها چنان آرام گرفته اند که گویی ترسی برایشان نیست....

کافیست در سکوت شب خیره شوی، آرامشی خواهی یافت که هیچ جای دیگر توان یافتنش را نداری...

حتی صدای فواره هاهم تو را غرق میکند....

اینجا قوانین زمین به سخره گرفته میشود!

نه زمان از انسان میگریزد و نه کفتر ها از انسان و نه آب از خودش!

چه غریب باشد، چه قریب، ضامن است!

چه اشک ها که سرازیر میشود و چه دل ها که پر میکشد و...

ایستاده بر درش میکوبند و او چه عاشقانه پاسخ میدهد

چه غریب است قریب....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۵۷
من و بابام ...
www.shereno.com