واژه های خیس...

تو دل بارون زیارت نامه میخونه دل مجنون...

واژه های خیس...

تو دل بارون زیارت نامه میخونه دل مجنون...

من به آمار زمین مشکوکم،اگر این سطح پر از آدم هاست پس چرا این همه دل ها تنهاست...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

۲ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

آه آدم ها آدم ها

من از زبان کودکی میسرایم

درد دارد که ببینی هم نوعانت همه بر خاک افتادند

خانه ای نیست که در آن همه شب

سر به روی بالینی بگذارند

درد دارد ک ببینی کودکان

پای برهنه در خیابان

از برای تکه ای نان

چه ها که نمیکنند...

آبی نیست دردی هست

نانی نیست وهمی هست

این همه فقر از کجا آمده است؟

مادرم پیش ها

سهم غذای خویش را

به کودکان گرسنه می داد

اما اینک سهم غذا هم به پایان آمده است

چه کنم با این همه درد

مرگ پشت خانه ی ما آمده است....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۲ ، ۱۸:۰۳
من و بابام ...

 

 

 

من همان خاکم ،که روح عشق در آن دمیده گشته

 

 

همان خاکی که از زمین به آسمان رفته

 

 

شرمسار دوباره برگشته

 

 

من همان روحم که اینک در قفس دنیا

 

 

اسیر مشکلات گردیده

 

 

همان روحی که جنگش با هوس افسانه گشته

 

 

من همان عشقم که درون پروانه گرد شمع جوانمردانه

 

 

میسوزد، می میرد

 

 

پروانه آرام میگیرد

 

 

همان شبنم که در آغوش گل دوباره جان میگیرد

 

 

من همان مهرم که یکجا درون مادری جمع گشته

 

 

ذهنم دوان دوان است سوی یک سیب

 

 

چرا با فاصله ایستادم؟

 

 

من همان خاکم که از خاکم آخر...

 

 

 

پس چرا دلم سکوت کرده، غرق خویش گشته؟

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۲ ، ۰۱:۰۷
من و بابام ...
www.shereno.com